رنگ به رنگ

ساخت وبلاگ
فیلم‌های فرهادی‌طور، پیش از این هم بودن، ولی از درباره‌ی الی به بعد بیشتر جون گرفتن توی سینما. اینکه چند دقیقه‌ی اول همه می‌خندن، موزیک پخش می‌شه و دلا خوشن. اما بعدش توی یک آن همه‌ی کاراکترا به چنان خاک سیاهی می‌شینن که نگو.  تا یه جایی امیدوارن که درست می‌شه، پس تحمل می‌کنن. کم‌کم می‌فهمن راهی برای برگشت نیست، پس ادامه می‌دن چون فقط می‌خوان برسن به تهش و تموم شه همه‌چیز. برخلاف تصور عام، پایان باز هم نیست. این قصه‌ها آخرشون بی‌حسیه، قهرمان داستان کرخت شده زیر درد. ولی نکته‌اش اینه که بدونی و درک کنی که هیچ‌چیز ثابت نیست. نمی‌گم ممکنه دوباره به اوج خوشبختی برسن، شاید نرسن. موضوع اینه که اون مصیبت اون‌قدر سطح توقع رو از آسایش خیال و امنیت خاطر پایین می‌آره که احتمالن اگه یه روز صبح آسمون کمی صاف باشه و همین که رسیدی سر خیابون تاکسی جلو پات نگه داره، اشک شوق بریزی، چون این حادثه رو به برگشت ورق به روی خوش تعبیر می‌کنی. بعدش منتظری، منتظر اتفاقای خوب. کم‌کمک، زنجیره‌وار، آسه‌آسه یه چیزایی پیش می‌آد. می‌تونی دوباره لبخند بزنی. دوباره امکان قهقهه زدن محتمل می‌شه. تو گذر کردی. حداقل به طور حسی ازون نیمه‌ی فرودِ سینوس گذر کردی. و روزمره و زندگی از تحمل کردن و ادامه دادن، می‌رسه به انتظار و امید.  یه چرخه‌ی بی‌پایان از سرد و گرم چشیدن‌ها. ولی خب فیزیک ثابت کرده هیچ انقباض و انبساطِ متوالی رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

- many things that are true feel like a cheat... i don't get it. who's the good guy here? there is not always a good guy, conor o'malley. nor is there always a bad one. most people are somewhere in between. - belief is half of all healing. belief in the cure, belief in the future that awaits. your belief is valuable, so you must be careful where you put it, and in whom. - the eyes. the eyes, that's it. life is always in the eyes. if you get that, you'll be a proper artist. yeah. look. this is how we draw the eyes in. this is where the eyes catch the reflection. then we see the life in the eyes, see that? it's life. • A Monster Calls - 2016 ‧ Drama/Fantasy ‧ 1h 48m - 7.5/10 IMDb • [Tear Up This Town - Keane] I wanna hand you my heart and let you carry the load, Nobody tells you anything you need to know, I need a friend but a friend is so hard to find, I need an answer but I’m always one step behind.  Cause it takes time, Leaing to fly. Do you ever feel like all you want is to go home, To kiss the earth, to weave a way through this storm, Some days I rage like a fire in the wildeess, Some days I only need the darkness and a place to rest. Oh it takes time, (It takes tim رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

سومین سالی است که از تاریخ اعلام نامزدهای گلدن گلوب تا روز برگزاری اسکار، فیلم‌های منتخب را تماشا کرده و به معرفیِ کوتاهی از آثار خواهم پرداخت. برنده‌های گلدن گلاب  #پست_ثابت
• به‌روز رسانی فیلم (6): Loving Vincent 
ادامه مطلب
رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

تنگ به آغوشش می‌کشی، گرم بوسیده می‌شوی، و تلاقی دو نگاه...
زود است؛ تاریکْ روشن، کمی سرد. باید ادامه‌ای باشد. در انتظار یک تماس، یک پیام، یک اتصال برای از سر گرفتن، برای دوباره بودن. خورشید تا نیمه بالا آمده، روز سر رسیده و تو بیداری. تقلا می‌کنی و دست می‌اندازی به حافظه، در گریز از فراموشی. و تو، بیداری...
رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

[وقتی جوون بودم، دوس داشتم به زندگیم پایان بدم. حالا بعد سال‌ها که هیچ دلیلی برای ادامه دادن نیست، می‌ترسم از رفتن، چسبیده‌ام به لحظه‌لحظه‌ی این عمر، به هر نفس... نقل قول-دیالوگ] روزهایی که خسته‌ام از جنگیدن، روزهایی که سپرم را انداخته‌ام و بی‌دفاعم در میانه‌ی حوادث، با همه‌ی اندوه و دل‌زدگی از هرآن‌که و هرچیز، قطره‌ای از روحم، یک روزن از قلبم بیشتر از همیشه چنگ می‌زنند به زندگی. می‌خواهم بند را رها کنم و جزیی از من نمی‌خواهد. محکم‌تر گره می‌زند خودش را، من را به آینده. انگیزه‌ای نیست، خلق می‌کند. روحیه‌ام ویران است و او می‌سازد. درست وقت‌هایی که تن داده‌ام به سقوط، صدای بال‌هایش را می‌شنوم. وهم این صدا، پرواز، بازمی‌داردم از افتادن، نجاتم می‌دهد از پرتگاه. و نیروی زندگی، همین است. نه...؟ رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

سوخت ذخیره، برق اضطراری، تانکر آبِ کمکی و... آدم‌ها موقع اختراعِ وسیله‌های جدید، گوشه‌ای از ذهنشون به فکر روز مبادا بوده. یه نقشه‌ی دومی هم طراحی کردن برای وقت‌هایی که دست تو پوست‌گردو می‌مونه و استیصال بر ما مستولی می‌شه! در خصوص بشر، این چراغ هشدار مخزن سوخت یکم پنهون و شیطونه، گاهی علائمش هویداس ولی خب به خیال اینکه با یه چای‌نبات درست می‌شه، جدیش نمی‌گیریم. وقتی که دیگه گیرپاژ کردیم و سرسیلندر سوزوندیم می‌زنیم کنار تا به دادِ خودمون برسیم. برای هرکسی بارها توی زندگیش پیش اومده، می‌آد و خواهد اومد که دست به دامنِ سوخت دخیره‌ی نهانش بشه. یه جاهایی حسابِ راه رو نکردیم، کیلومترهای مانده و طی شده جور در نمی‌آن، باکمونم خالی. موندیم، می‌مونیم یا خواهیم موند گوشه‌ی جاده. از اون‌جاییم که باید خدا بود در این دنیا و چشم امید به غیر نداشت (دیدگاه‌ها متفاوتن البته)، واجبه که اولن یه ذخیره‌ی مازاد برای خودمون تعریف و تعبیه کنیم و دومن ایمان داشته باشیم که خودمون رو رهانیده، می‌رهانیم و خواهیم رهاند از مخمصه (خوددرمانگر بودن و این صحبتا).  شرایطی هست که بهش می‌گن شوکِ حادثه؛ ظاهرن همه‌چی آرومه، ولی در واقع داغی و حالیت نیست که چه بر شما رفته است. یه شرایط دیگه‌ای هم هست که در اثر توالیِ این شوک‌ها ایجاد می‌شه و بدن سِر می‌شه، احساسات به خنثایی میل می‌کنن و معنا و مفهوم همه‌چیز براتون می‌ره ز رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

بُوَد آیا که درِ میکده‌ها بگشایند، گره از کار فروبسته‌ی ما بگشایند. اگر از بهر دلِ زاهدِ خودبین بستند، دلْ قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند. به صفای دلِ رندانِ صبوحی زدگان، بس درِ بسته به مفتاح دعا بگشایند... [حافظ]
با توکل به خدا بر هر ناامیدی غلبه کن و قوی باش. راستی و صداقت. به دانش خود بیافزای. خودت را دریاب و امیدوار باش :)
رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

به ژین گفتم انگار جنسِ خوشی‌هامون خالص نیست، زود می‌پَره. پارسال اگه دورهمی و قراری بود، تا چند روز شارژ بودیم از با هم بودن (حرف سین بود)، ولی حالا نه. حرف و خنده‌ها، فان و ادا اطوارا، ناخالصی دارن همه‌اشون. سبک‌ان و رقیق، و سطحی. گفت چون دیگه با همه‌ی وجود واسه هم نیستیم. حرفش درست بود. دغدغه‌امون چیزای دیگه‌اس، هر کدوم راه و زندگی خودش رو داره و دیگه مایه نمی‌ذاریم از دل، همینه که نمی‌چسبه، کیف نمی‌کنیم. هر روز بیش‌تر از قبل می‌ریم تو پیله.   گفت نمی‌خوام بچگی‌ام گم شه زیر این زندگی، دوست دارم هنوزم از هر اتفاق ساده‌ای به وجد بیام. گفتم عوارض بزرگ شدنه. گفت شایدم عادت، آدم به همه‌چی عادت می‌کنه. ولی راست می‌گی، لعنتی، داریم بزرگ می‌شیم... رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

فکر می‌کنی یه نفر چه مسافتی رو می‌تونه این بیرون بدون کفش بدوه؟ (زمستون، شب، هوا منفی بیست درجه)  نمی‌دونم... می‌شه میل و اراده‌ی هرکس به زنده موندن رو اندازه گرفت، مخصوصن توی این شرایط. ولی من اون دختر رو می‌شناختم؛ یه جنگجو بود، یه مبارز. پس مهم نیست اینکه فکر می‌کنی چقدر دویده، بهت قول می‌دم که اون بیشتر دویده... (و اون دختر حدود 10کیلومتر پابرهنه توی برف دویده بود) • دانلود موزیک: William Wild - Feather • Wind River - 2017 ‧ Drama/Mystery ‧ 1h 51m - 7.8/10 IMDb [Director and Screenplay: Taylor Sheridan] رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

پیش‌تر با مضمونی مشابهِ آن‌چه می‌خواهم بنویسم، از اولین تجربه‌ی سینما رفتنِ فُرادایم گفته بودم. تیک کنسرت هم امشب زده شد و done. حرف پدر این بوده که دنباله‌روِ دوستانتان نباشید، بعدترها هم که باب شد "یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت". خلاصه که وقتی برنامه‌ی کسی جور نشد با دلِ من، گفتم چه باک. بلیطم را رزرو کردم و با تمام به‌هم‌ریختگی‌های این ایام و دل‌آشوبه‌ی مادر، رفتن را به جا زدن ترجیح دادم و چه نیکو انتخابی... البته که با دوستان و در جمع، طور دیگری می‌شد اما نمی‌شود همه‌جا و همه‌وقت هم‌پایِ راه داشت. گاهی باید دست خودت را بگیری و شانه به شانه‌ی سایه‌ات زیست کنی. به‌خاطر امشب از خودم راضیم :) رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 10:38

نادیدنی‌ها را به تصویر کشیدن، سرگرمی جالبی‌ست. صدایی خش‌دار و زخمی را به یادآر؛ گویی سربازی نیمه‌جان در سنگری دورافتاده از نیروهای خودی‌ست که بی‌رمق انجیل می‌خواند، و خوب می‌داند سرنیزه‌های دشمن قلبش را خواهند شکافت، و این آغاز رهایی‌ست. باور عموم این است که مرگ آدم را کرخت می‌کند، تن می‌دهی به سرنو رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1396 ساعت: 18:03

هیچ‌چیز لذت‌بخش‌تر از قدرت نیست، برای همین بچه‌ها آرزوی بزرگ شدن دارند؛ می‌خواهند زودتر قد بکشند و مشت‌هاشان را گره کنند برای فتح دنیا. اشتباه از ماست که یادشان می‌دهیم بزرگ شدن یعنی توانِ استبداد و سلطه‌گری، یعنی دستور دادن، یعنی قدرت. و پارادوکس دنیا در این است که هراندازه سن و سالت بالا می‌رود بیشتر می‌فهمی برای بزرگ بودن باید کوچک شد، و برای کوچک شدن می‌بایست بزرگ فکر کرد...
رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1396 ساعت: 18:03

خیلی‌ها نوشته بودند The Pianist فیلمی‌ست که باید هرکسی در طول زندگی‌اش یک‌بار آن را ببیند؛ بی‌شک اثری قوی‌ست اما نه وقتی Schindler's List را پیش‌تر دیده باشید و سلول به سلول‌تان لرزیده باشد از روایت اسپیلبرگ و بازی لیام نسون. آدم‌ها ظرفیت‌های متفاوتی دارند، سلیقه‌های گوناگون. یک‌روز تجربه‌ای را بدست رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 10 فروردين 1396 ساعت: 17:57

جوانه زدن درخت‌های پیر و شکوفه‌های عجولانه‌ی نهال‌ها که از بهار طبیعت می‌گویند، آیین باستانی نوروز و شروع سالی جدید... تقارن گاه‌شمار شخصی یک نفر با همه‌ی این آغازها می‌تواند تکمیل‌کننده‌ی حس عجیب و خوبِ نو شدن باشد. چهارم فروردین بیست‌وپنج سال پیش، هستی را انتخاب کردم. هوشیاری و نور را، و تقلا برای رنگ به رنگ...
ما را در سایت رنگ به رنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9white-shadowb بازدید : 105 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1396 ساعت: 16:33